پرازسیم، انباشته از سیم، سراسر سفید به رنگ سیم، نقره فام، برای مثال سیم نرگس را بهاری باد زرآگنده کرد / زرّ آبی را بهاری باد سیم آگین کند (قطران - ۸۷)
پُرازسیم، انباشته از سیم، سراسر سفید به رنگ سیم، نقره فام، برای مِثال سیم نرگس را بهاری باد زرآگنده کرد / زرّ آبی را بهاری باد سیم آگین کند (قطران - ۸۷)
نوش آمیغ، به شهد و شکرآمیخته، شکرپرورد، به نوش آمیخته، نوشین: آنکه در یاقوت نوش آگین او شکّر سرشت قوت عشاقش از آن یاقوت نوش آگین نهاد، معزی، لؤلؤ نشنیدم من در بسّد نوش آگین لاله نشنیدم من در سنبل مشک افشان، معزی
نوش آمیغ، به شهد و شکرآمیخته، شکرپرورد، به نوش آمیخته، نوشین: آنکه در یاقوت نوش آگین او شکّر سرشت قوت عشاقش از آن یاقوت نوش آگین نهاد، معزی، لؤلؤ نشنیدم من در بُسّد نوش آگین لاله نشنیدم من در سنبل مشک افشان، معزی